English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3865 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
approach march U راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
close up U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-up U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-ups U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
route march U راهپیمایی در روی جاده راهپیمایی پیاده فرمان قدم راه
route marches U راهپیمایی در روی جاده راهپیمایی پیاده فرمان قدم راه
close in security U برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
shadower U یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
motor march U راهپیمایی موتوری راهپیمایی با خودرو
march outpost U نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
line of approach U راه تقرب به دشمن
marched U راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marches U راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marching U راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
march U راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
trail formation U ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
approach line U خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
break off U قطع تماس با دشمن
bogey U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogies U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
contact report U گزارش تماس با هواپیمای دشمن
amplifying report U گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
meaconing U گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
contacting U ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacted U ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacts U ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contact U ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
gall U حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls U حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
radio deception U گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
to triumph over the enemy U برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
radio countermeasures U اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
interrogator responder U دستگاه تماس یا مکالمه سیستم شناسایی دشمن وخودی
hits U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hit U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
rejects U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejected U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejecting U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
enemy alien U طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
reject U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
approach formation U صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
manipulative deception U تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
disengagement U جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
close with U اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن
quail U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
head-shrinker U کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
head-shrinkers U کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
diversionary landing U فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
penetration U نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
breaching U رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
roll back U به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
espionage U جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
evasion U اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasions U اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
road movement U راهپیمایی
hikes U راهپیمایی
hiked U راهپیمایی
travelling U راهپیمایی
hiking U راهپیمایی
hike U راهپیمایی
race walking U مسابقه راهپیمایی
walk U مسابقه راهپیمایی
walked U مسابقه راهپیمایی
walks U مسابقه راهپیمایی
rate of march U نواخت راهپیمایی
drill marching U راهپیمایی تمرینی
administrative march U راهپیمایی اداری
march unit U یکان راهپیمایی
foot race U مسابقه راهپیمایی
route column U ستون راهپیمایی
road movement table U جدول راهپیمایی
march order U ترتیب راهپیمایی
quick march U راهپیمایی تند
travelling U راهپیمایی کردن
road movement graph U گرافیک راهپیمایی
march column U ستون راهپیمایی
Thanks for calling back. U با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
column U صف ستون راهپیمایی یاموتوری
double staggered column U ستون راهپیمایی دوبله
road movement table U جدول حرکت و راهپیمایی
road movement graph U منحنی مسیر راهپیمایی
columns U صف ستون راهپیمایی یاموتوری
march unit U قسمتی ازستون راهپیمایی
cultivation U جلب محبت برای استفاده درکسب اطلاعات دانه پاشیدن تماس برای جلب و به دام انداختن افراد
identification friendly or foe U سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
walkers U شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
walker U شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
release point U نقطه رهایی ستون راهپیمایی
disorganizes U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganize U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganising U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganises U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
hostile track U تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
disorganised U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizing U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
serials U سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
serial U سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
end on U سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
out flank U دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
repels U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelled U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repel U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelling U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
advance to contact U پیشروی برای اخذ تماس
shelling report U گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
answered U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answering U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answers U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answer U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
ground U تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
block the plate U موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
skate off U حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
foeman U دشمن
abhorrer U دشمن
foes U دشمن
at d. U دشمن
enemies U دشمن
adversarial U دشمن
hostile U دشمن
adversaries U دشمن
adversary U دشمن
foe U دشمن
xenophobe U دشمن
enemy U دشمن
enemy state U حکومت دشمن
wane U جنگ دشمن
feudist U متحد دشمن
waned U جنگ دشمن
antagonizes U دشمن کردن
antagonised U دشمن کردن
enemy state U دولت دشمن
evading U گریز از دشمن
antagonize U دشمن کردن
antagonising U دشمن کردن
hostile battery U اتشبار دشمن
hostile artillery U توپخانه دشمن
antagonises U دشمن کردن
contains U احاطه دشمن
antagonizing U دشمن کردن
evaded U گریز از دشمن
hateable U دشمن داشتنی
wanes U جنگ دشمن
evades U گریز از دشمن
nemesis U دشمن بزرگ
the enemy U نیروی دشمن
the enemy U کشتی دشمن
waning U جنگ دشمن
enemy forces U نیروهای دشمن
contain U احاطه دشمن
contained U احاطه دشمن
antagonized U دشمن کردن
evade U گریز از دشمن
potential enemy U دشمن حتمی
alien enemy U دشمن خارجی
antichrst U دشمن مسیح
potential enemy U دشمن اصلی
antagonists U رقیب دشمن
unfriendly U دشمن ناشناس
engagements U درگیری با دشمن
enemy U دشمن کردن
engagement U درگیری با دشمن
front U سمت دشمن
archenemy U دشمن بزرگ
man hater U دشمن ادم
xenophobe U دشمن بیگانه
arch enemy U دشمن بزرگ
enemies U دشمن کردن
antagonist U رقیب دشمن
merged U دشمن فاهر شد
fronting U سمت دشمن
enemy in liken of friend U دشمن در لباس دوست
action station U پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
break through U نفوذکردن در مواضع دشمن
anti air U ضد برتری هوایی دشمن
betrayment U تسلیم به دشمن کردن
trophy of war U غنیمت جنگی از دشمن
harasses U ناراحت کردن دشمن
suspect battery U اتشبار مشکوک دشمن
harasses U ایذا کردن دشمن
harass U ناراحت کردن دشمن
harass U ایذا کردن دشمن
threats U دشمن تهدید کردن
threat U دشمن تهدید کردن
One enemy is one too many. U یک دشمن هم زیاد است
To the envy of our enemies . U به کوری چشم دشمن
betrayed U تسلیم دشمن کردن
repulsing U پس زدن دشمن وازدن
repulses U پس زدن دشمن وازدن
betray U تسلیم دشمن کردن
to pierce the enemy's line U دشمن رخنه کردن
repulsed U پس زدن دشمن وازدن
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com